آنیساآنیسا، تا این لحظه: 14 سال و 1 ماه و 3 روز سن داره

((( آنیسا مانند عشق)))

اولین یادگاری عروسی

  سلام گل دختر مامان امیدوارم هر وقت این مطالب رو میخونی حالت خوب باشه وشاد وسرحال باشی تنها آرزوی من دیدن شادی وسلامتی توست میخوام از تمام خاطرات سفرمون برات بگم از عروسی .از مریضی تو .از عقیقه کردنت .از تمام خاطرات خوب وبد .از مهمونیها واز تمام شیرین کاریهای تو وقتی از آبادان راه افتادیم تو راه همش خواب بودی وقتی رسیدیم اصفهان همه خونه مادر جون منتظر دیدن تو بودن همه بچه ها بودن اولش غریبی کردی ولی بعداز مدتی با همه آشنا شدی شروع به بازی کردی .فرداش رفتیم به مامان بزرگ هم سرزدیم اونجا هم همه اومدن وتو رو دیدن .همه در تکاپوی تدارک عروسی بودن .تو اولش از بغل من پایین نمی اومدی ولی کم کم خجالت رو کنار گذاش...
15 تير 1390

بدون عنوان

ما از مسافرت برگشتیم با یه عالمه خاطرات خوب وبد .الان سرمون خیلی شلوغه سعی میکنم در اولین فرصت تمام خاطرات گل دخترمو ثبت کنم ...
14 تير 1390

روز مادر

  به یاد می آورم لحظه های فراز را که صدای او اعتبارم می بخشید و لحظه های نشیب را که اعتمادم به یاد می آورم افرای افراشته ای را به یاد می آورم مادرم را ... مادر روزت مبارک ...
6 خرداد 1390

مسافرت

سلام دختر نازم الان ساعت 3صبح وتو در خواب نازی . من اصلا نتونستم بخوابم آخه تا چند ساعت دیگه عازم سفر به اصفهانیم ومن از شدت ذوق وشوق خوابم نمیبره ما داریم برای عروسی خاله مینا به اصفهان میریم خاله مینا دختر عمه توئه وتو رو خیییییییلی دوست داره .ماهم اونو خیلی دوست داریم وبراش از صمیم قلب آرزوی خوشبختی میکنیم .عروسی دوم خرداد ماهه ومن مطمئنم به هممون خوش خواهد گذشت .راستی سوم خردادهم روز مادره ومن بی نهایت شادمانم که امسال رو پیش مامانم هستیم .عزیزم بعدا عکسها وخاطرات مسافرتمون رو برای تو نور چشمم ثبت میکنم ...
6 خرداد 1390

راه افتادن آنیسا

شیرین تر از عسلم میدونم که حالت خوبه واین روزها تنها سرگرمیت شده راه رفتن وتنها کار من شده قدم زدن با شما داخل حیاط وبعضا بیرون از خونه آخه عزیز دلم درست بیست روزه که راه افتادی و دیگه بدون کمک قدم بر میداری (از نهم اردیبهشت) این روزها اگه بیرون یا بازار میریم میخوای خودت تنها راه بری ومنم به جای دیدن مغازه ها وخرید کارم شده مراقبت از شما شیطون خانم ولی همینم کلی برام لذت بخشه عزیزم قدم بردار قدمهایی محکم واستوار چرا که دنیایی که میخواهی درآن قدم برداری تنها زمانی به تو زیبا ترین لبخندها را هدیه میکند وزیباییهایش را نشانت میدهد که در آن چون کوه بایستی ومحکم ومقتدرانه به جلو گام برداری گل زیبایم ماهم باتو قدم برمیداریم ...
29 ارديبهشت 1390

خدای من

  خدای مهربان من ! تو از عمق تمنای من ! تو از عمق نیاز من آگاهی !...  ای بی کران مهربان...  عاجزانه و ملتمسانه از تو میخواهم همراه کودکم باشی... در لحظه لحظه زندگی اش بهترین ها را به او هدیه کنی تو را سپاس برای تمامی مهربانی ها و نعمتهایت ! تو را سپاس برای همه ی عشق و محبتت ای نازنین یگانه. بی نهایت سپاس خدای من ! من ..................! چشم براه لحظه ای هستم که تو را مثل همیشه سپاسی ژرف بگویم و بیش از پیش ایمان بیاورم که تنها دستان پر قدرت توست که هدایت میکند زندگی مرا ! منی که تنها امیدم همیشه مهربانی تو بوده ! منتظرم خداااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا......................
20 ارديبهشت 1390

حرفهای خودمونی

سلام عزیزم    امروز میخوام خیلی خودمونی ودور از جملات ومتنهای آنچنانی باهات صحبت کنم از همه چی برات بگم  و از همه جا آنیسای نازم من و.بابا کامران  هردومون بچه های آخر خانواده ایم من اصفهان بزرگ شدم و بابایی آبادان دست تقدیر مادوتارو سرراه هم قرار داد وما باهم ازدواج کردیم  وبعداز 5سال شدیم مامان وبابای یه فرشته ناز  به نام آنیسا ما بنا به شغل بابایی مجبوریم اینجا زندگی کنیم .اینجا خوبه .همین که درکنار هم هستیم وشادیم خداروشکر ولی من دلم میخواد تک دخترم توی یه شهری بزرگ بشه با آب وهوای بهتر وامکانات بیشتر و.....البته بابایی قول داده که تمام تلاششو بکنه  تا انتقالی به اصفهان رو بگ...
18 ارديبهشت 1390

سیزده ماهگی

آنیسای دوست داشتنی ام ***سیزده ماهگیت مبارک***  سیزده شاخه گل رز تقدیم به تو که سیزده ماه با تمام کوچکیت دنیای بزرگ من شدی سیزده شاخه گل مریم هدیه به توکه سیزده ماه مرا از تنهایی درآوردی وبا لبخند های زیبایت معنی عشق را به من فهماندی سیزده شاخه گل زنبق نثارتو که سیزده ماه چون گلی در باغ دلم نشستی وطراوت وشادابی را برایم ارمغان آوردی سیزده شاخه گل نرگس هدیه به تو فرشته کوچکم که سیزده ماه  درکنارم خندیدی ولذت مادر بودن را به من چشاندی سیزده شاخه گل اقاقیا روی سرکوچکت میریزم که سیزده ماه است برکت را به خانه ام آوردی سیزده شاخه گل شقایق را تن پوش بدن زیبا...
12 ارديبهشت 1390