بشقاب

 آنیسای عزیز تر از جانم سلام

امروزبا بابا کامران رفتیم بیرون وعکس خوشگلتو چاپ کردیم  رو بشقاب . خیابونا خیلی شلوغ بود آخه امروز روزه ولنتاینه یعنی روز عشاق. عزیز دل مامان منم عاشق توام وبابات.میدونی مامانی :

اینجا ما غریبیم ولی  سه تایی در کنار هم خوشبخت وشادیم وقتی می بینم کامران چه قدر تورو. منو. زندگیمونو دوست داره لذت میبرم خدا همونطور که تورا بهمون هدیه داد همونطور هم ازت مواظبت میکنه من مطمئنم. خوب بگذریم عزیز دلم .وقتی برگشتیم خونه وبشقابو نشونت دادیم کلی ذوق کردی وخندیدی الهی قربونت برم دیگه چشم از بشقاب بر نمی داشتی  بابا کامران هم چند تا عکس ازت گرفت تا یادگاری بمونه وبعد بشقابو گذاشتم  روی اوپن آشپزخونه تا هرروز صبح چهره نازتو ببینم با اون لبخند دوست داشتنی ومنم امشب خاطره این روز قشنگو ثبت میکنم تا یاد هر سه نفرمون بمونه

 .آنیسای قشنگ وعزیز تراز جانم اینو بدون مامان که توی این دنیا همه شادی من سلامتی وخوشحالی توست امیدوارم همه جا خدا حافظ فرشته کوچولوش باشه