غذاخوردن آنیسا
لحظه های هستی من از تو پر شده ست در تمام روز در تمام شب در تمام هفته ...در تمام ماه در فضای خانه .. کوچه .. راه در هوا .. زمین .. درخت .. سبزه .. آب در خطوط در هم کتاب در دیار نیلگون خواب ... خوب خوب نازنین من آنیسای من از پایان ۶ماهگی شروع به خوردن غذا کرد فرنی.حریره .سوپ .و.....الان گلم همه چیز میخوره.وقتی موقع ناهار وشام در کنارم مینشیند وغذا میخورد انگار دنیا رابه من میدهند ...
نویسنده :
فرزانه
1:57
خاطرات
تا دیروز نبودی ولی حس بودنت به من شوق زیستن بخشیده به دنیا آمدی و دنیای من شدی و بهترین صدا تپش قلب توست و بودنت تنها دلیل بودنم به جای شمع غمهایت را به آتش میکشم و هدیه ام قلبی است کوچک دختر گلم میخواهم تک تک روزهای زندگیتو دراین وبلاگ ثبت کنم تا همیشه یادم باشد که چگونه مثل گلی زیبا در باغچه زندگیمان پرورش یافتی وهرروز شیرین ترازروزقبل به زندگی من وبابا کامران معنادادی. عزیزم میخواهم بنویسم که ما سه نفرچه قدردرکنار هم خوشحالیم واززندگی درکنار هم لذت میبریم. گلم هروقت بزرگ شدی توهم ادامه این خاطرات را ثبت کن امیدوارم من و کامران بتوانیم به درستی از این هدیه باشکوه پروردگار مراقبت کنیم آ...
نویسنده :
فرزانه
1:55
اتاق خواب
اتاق دختر نازم آنیسا خدایا به فرشتگانت بسپار در لحظه لحظه نیایش خویش “فرزند مرا از یاد نبرند . . .” ...
نویسنده :
فرزانه
1:55
سرباز
قلب من
خدایا....
جز توكل بر خدا ، سرمايه اي در كار نيست هر كه را باشد توكل ، كار او دشوار نيست _________________________________________________ خدایا منو ببخش اگه یه وقتایی فکر میکنم وظیفه ات هست که همه چیز رو بهم بدی و یه جورایی همیشه ازت طلبکارم ... خدایا منو ببخش اگه بابت اون چیزهایی که بهم ندادی اون جور که باید شکرت رو به جا نمی آرم ... خدایا منو ببخش که همیشه تو ناخوشی ها یادم می افته که یه خدایی هم دارم ... خدایا منو ببخش که همیشه تو نمازم همه جا هستم الا در نماز ... خدایا منو ببخش یه وقتایی به خاطر نماز هیچ و پوچ و بی روحی ...
نویسنده :
فرزانه
1:25