آنیساآنیسا، تا این لحظه: 14 سال و 24 روز سن داره

((( آنیسا مانند عشق)))

ازشیر گرفتن آنیسا گلی

سلام گل دخترم  بالاخره بعد ازکلی دلهره ودلواپسی واستفاده از تجربیات دیگران تصمیم گرفتم تو رو از شیر بگیرم درست پنج شنبه هفته قبل در تاریخ 4 اسفند وقتی صبح از خواب بیدار شدیم با یه ترفند ساده دیگه بهت شیر ندادم دوروز اول چون بابایی توی خونه بود وباهات کلی بازی کرد زیاد بهونه نگرفتی ولی شب و روز سوم از بس گریه کردی کلافه شدم .بهت حق میدادم مامانی چون تورو از بهترین خوراکی زندگیت محروم کرده بودم برای همین هم سعی میکردم  باهات با ملایمت ومهربونی زیاد تری رفتار کنم .الان بعداز تقریبا نه روز هنوز هم گاه گاهی بهونه میگیری ولی هم من وهم بابایی سعی میکنیم سرت رو با چیز دیگه ای گرم کنیم .عشقم توی همین چند روز اشتهات خیلی بهتر شده ومن ازاین...
13 اسفند 1390

بدون عنوان

سلام گل مامان  هفته ای که گذشت ما چندتا مهمون خیییییییییییییلی مهربون داشتیم .خاله مینا همراه شوهر خوبش عمو مجیدومیلاد  چند روزی رو مهمون ما بودند که در کنارشون به ما به خصوص شیطونک من کلی خوش گذشت باهم خرمشهر رفتیم .پارک رفتیم .بازی کردیم به طوری که وقتی رفتند شما اون روز رو به طور کل بیقراری وگریه کردی .هروقت خاله مینا میخواست بره بازار تو هم باهاشون میرفتی ووقتی برمیگشتی یه هدیه تزه تو دستت بود .دست خاله مینای گل ما درد نکنه که این قدر به تو همیشه محبت میکنه انشاا... برای نی نیش جبران کنیم .از میلاد یکم میترسیدی ولی بااین حال اونهم کلی باهات بازی کرد .وقتی رفتن خیلی دلمون گرفت .انشاا... به زودی زود دوباره ببینیمشون .راستی عزی...
8 بهمن 1390

یک شب بدون بابایی

سلام نازنینم  امشب بابایی تنها رفت اصفهان وفرداشب هم قراره برگرده  آخه پسر خاله بابایی فوت کرده واون مجبور بود به خاطر مراسم به اصفهان بره .با اینکه خییییییییییلی دلم میخواست باهاش برم ولی ترجیح دادم تا ماه دیگه مدت زیادتری رو برم وبنابراین امشب من به همراه دختر خانم ناز وخوشگلم تنها هستیم .الان ساعت 1و15 دقیقه نیمه شبه وتو در خواب نازی ولی من اصلا خوابم نمیاد .توی این چند سال زندگیمون اولین شبه بدون حضور بابایی میخوابیم شاید هم برای همین بی خوابی زده به سرم وتصمیم گرفتم سری به وبلاگت بزنم وبنویسم .تا حدود1/5ساعت پیش خانم رشیدی ودختر خوبش سحر پیشمون بودن وباهم کلی گفیم وخندیدیم وتو بازی کردی وحسابی بهت خوش گذشت .بابا کامران فر...
15 دی 1390

شب یلدای ما

سلام عشق زندگی من  دیشب شب یلدا بود .سومین شب یلداست که شیرینی حضورت رو حس میکنم ولی اولین یلدابود که من وتو بابا کامران در کنار هم بودیم .چون دوسال پیش ما اصفهان بودیم وبابایی تنها آبادان یلدارو سرکرد. خییییییییییییییییییییلی بهمون خوش گذشت وکلی عکس انداختیم . همنفس تمام لحظه هایم : چه قدر زیباست زندگی در کنار تو .چه قدر دلنشین است شنیدن صدای خنده تو . چه قدر دوست داشتنی ست لحظه های دیدن تو . چه قدر آرامش بخش است نوازش کردن تن تو . چه قدر لذت بخش وشیرین است صحبتهای کودکانه ونامفهوم تو . چه قدر خاطره انگیزاست شیطنهای تو . چه قدر دل انگیز وزیباست لبخندهای صبحگاهی تو . درکنارت شادم وشادمانه به زند...
13 دی 1390

بیست و یک ماهگی

بیست ویک ماه است زندگی ام زیباتر شده است واحساسم شیرین تر  بیست ویک ماه است لبانم خندان تر شده است ودلم شادتر  بیست ویک ماه تمام است فرشته ای درکنارم است ولحظه به لحظه با همیم .فرشته ای پاک وبی آلایش که باهم نفس میکشیم .با هم میخندیم .باهم گریه میکنیم .با هم بازی وشادی میکنیم وبا هم عاشقانه همدیگر را در آغوش میکشیم . بیست ویک ماه است مادر شده ام وبا تمام وجودم به گل باغ زندگی ام عشق می ورزم . چه قدر زیباست این دقایق با هم بودن ودرکنارهم خندیدن .چه قدر زیباست حس خوب مادر بودن تمام خستگی روزانه ام با مامان گفتنش تمام میشود . خدایا توانی به من بده تا درکنار دخترکم بمانم .تکیه گاه لحظه به لحظه زندگی اش باشم خدایا مرا با ا...
12 دی 1390

تولد دوست مهربون آنیسا

نازنینم سلام  بالاخره بعداز کلی تنبلی وبی حوصلگی تصمیم گرفتم دوباره به وبلاگت سر بزنم وفعالش کنم .گل خوشگل مامان تولد یکی از بهترین دوستای خوبت بهترین بهانه برای نوشتن دوباره من بود  پارسال وقتی نی نی وبلاگ تازه شروع به کار کرده بود تو وماهان جووووووووووونم اولین دوستای خوب همدیگه شدین .امروز سالگرد تولد این دوست ناز ومهربونه .بیا باهم همدیگه  از ته دل فریاد بزنیم واین روز به یاد موندنی رو به ماهان گلم تبریک بگیم وبراش آرزوی سلامتی. شادی وپایداری کنیم  هر انسان لبخندی از خداست و تو زیبا ترین لبخند خدایی ماهان گلم  تولدت مبارک . . .  خدا را به خاطر خلقت وجودت پاکت سپاسگذارم ...
26 آذر 1390

بدون عنوان

دخترک نازوکوچولوی من سلام  مامانو ببخش از اینکه این روزها کمتر به وبت سرمیزنم وکمتر خاطرات شیطنت هاتو وشیرین کاریهای بامزه تو مینویسم  روز به روز داری خانوم ترو زیباتر میشی والبته شیرین ترو دوست داشتنی تر . لحظه به لحظه زندگی ام در کنار تو زیباتر میشود وما باهم .در کنارهم . پا به پای هم شادمانه روزهایمان را سپری میکنیم   هرچقدر بعید توبا تمام کوچکیت خدای منی  هرچقدر بعیدبرتنت گل به گل جوانه میزنم تا تمام شوی  تا تمام شوم  حالا دیگر عاشقی میکنم و زندگی وزندگی دارد تورا تماشا میکند در آغوش من ...
8 آذر 1390

.....

سلام عزیزترینم   امروز درست یک ماهه که به وبلاگت سرنزدم نمیدونم چرا ولی اصلا حس نوستن نداشتم وتو هم تو این مدت خیلی بهانه گیر شدی واصلا برام حال وحوصله ای نمونده .ولی درکنار همه این بهانه گیریها شیرین کاریهایی میکنی که تمام خستگی ها از وجودم بیرون میره .بعضی اوقات تو بغلم میگیرمت وبا تمام وجودم فشارت میدم وچندتا بوسه جانانه به اون لپای نازت میکنم تا این حس دوست داشتنم رو یه جوری بهت نشون بدم وخودم هم آروم بشم........ وااااااااااااااااااااااااای که چه قدر دوستت دارم وعاشقتم  توی این یک ماه اتفاق خاصی نیفتاد .فقط تو واکسن 18ماهگیت رو دریافت کردی وخدارو شکر همه چیز به خوبی وخوشی پیش رفت .دختر گلم توی این یک ماه خانم تر وزیبا...
17 آبان 1390

روز جهانی کودک

کودک زیبایم .عزیز تر از جانم ونیمه وجودم .همنفس وهمصدای تمام لحظه های من . زیبا ترین عشق وفرشته کوچک  آسمانی ام این روزها اگر عاشقانه سپری می شوند، به عشق بودن توست . دنیایم با تو  همیشه زیباست؛ زیباتر از همه روزهایی که سراغ دارم. خنده هایت  طعم عسل می دهند وزندگی ام بی خنده های تو معنا نخواهد داشت دوستت دارم به اندازه تمامی قطره های باران وبه اندازه تمامی ستارگان آسمان کودکم .  ای پاک ترین خلق خدا . روزت مبارک ...
16 مهر 1390

هجده ماهگی

  هجده ماهگیت مبارک خداراشاکرم که هجده ماه است فرشته ای رادرکنارم دارم که با حضورش دنیایم عوض شده است وزندگی ام زیباتر پس فرشته کوچکم بخند که با هر لبخندت زمین وآسمان میخنددوبا هر شادی کودکانه ات دنیای ما  در عشق زیبا ی کودکیت شناور میشود هجدهمین ماه ورودت در این دنیای زیبا و دل انگیزمبارک   I   LOVE YOU  ANISA ...
13 مهر 1390