آنیساآنیسا، تا این لحظه: 14 سال و 25 روز سن داره

((( آنیسا مانند عشق)))

دلتنگی

سلام دختر عزیزم الان ساعت ١٢:٣١ بامداد روز سه شنبه پانزدهم شهریور ماهه و من ٨ روز و ٥ ساعت و ٧ دقیقه است که تو رو ندیدم آخه تو با مامانت الان اصفهان هستی. بینهایت دلم برات تنگ شده و نمی دونم چکار کنم. ان شاالله وقتی اومدی اینقدر بوست می کنم تا تلافی این همه دلتنگی در بیاد. بی صبرانه منتظرتم عزیزم بابا کامران  
15 شهريور 1390

سفر

سلام دختر کوچولوی ناز ودوست داشتنی من الان که دارم این مطلب رو برات مینویسم تو در خواب نازی .امروز من وتو باز هم برای یکی دو هفته میریم اصفهان .تاهم آب وهوایی عوض کنیم وهم تو یک چکاپ کامل بشی آخه داری وارد 18 ماهگی از زندگیت میشی واین آزمایشات برای سلامتیت لازمه .بابایی با مانمیاد .چون خیلی کار داره . خییییییلی خوشحالم .چون دوباره تک تک اعضای خانوادمو می بینم بی نهایت دلتنگشونم وبرای دوباره دیدنشون لحظه شماری میکنم .اونا هم دلشون برای من وبالاخص تو تنگ شده .امیدوارم بهمون خوش بگذره بعدا سعی میکنم تک تک خاطرات این سفررو ثبت کنم تا من وتو همیشه یادمون بمونه . ...
6 شهريور 1390

هدیه ارمغان

سلام دختر خوبم امروز روز اول ماه مبارکه رمضانه .تو  دومین ماه رمضانیه که پیش ماهستی وسه تایی مهمون ضیافت الهی . امسال هوا خیییییییییییلی گرمه .امیدوارم خدا بهمون توان زیادی بده تا تمام روزه هامونو بگیریم .الان تو درخواب نازی وگویی روی بال فرشته ها خوابیدی .عزیزم دیشب عمو محمد اینا خونمون بودن وتو با دخترشون ارمغان کلییییییییییییی بازی کردی .تمام اسباب بازیهات رو آوردی وبا ارمغان بازی کردی .ارمغان دیشب برای تو یه هدیه خییییییییییییییلی خوشگل آورده بود .یه تابلوی نقاشی بسیار زیبا که خودش با دستای کوچولو وهنرمندش کشیده بود دستش درد نکنه .توهم خیلی ذوق کردی وخوشت اومد .بابا کامران هم اون نقاشی رو به دیوار اتاقت نصب کرد تا هر وقت میب...
15 مرداد 1390

سالگرد عقد

تقدیم به همسفر راه زندگیم .همسر مهربانم هفت سال پیش درچنین روزی .در یک روز گرم تابستونی .نهم مرداد ماه سال هزاروسیصدوهشتادوسه  .من وتو در حضور همه وبا عشق فراوان سرسفره عقد نشستیم وبه هم بله گفتیم.بله گفتیم که تا یک عمر عاشق هم باشیم وزندگیمون رو آغاز کنیم بر مبنای سه چیز .ایمان صداقت وعشق . من وتو قرار گرفتیم اول راه  زندگی مشترک .از صفر شروع کردیم وبدون هیچ کمکی .فقط با توکل به خدا.تو رفتی جلو .من هم آمدم پا به پایت .لحظه به لحظه  .درکنارت.شانه به شانه وتمام مشکلات رو به جان خریدیم .با زندگی نجنگیدیم بلکه اون رو ساختیم .ذره ذره . کم کم .با دستهای خالی ولی با عشق وهمتی فراوان .من به تو ...
9 مرداد 1390

عکسهای آنیسا

عکس آنیسا با فیلی که بابا براش سوغاتی آورده بود بچه ها به پنج دليل دوست داشتني اند: 1_ گريه مي كنند چون گريه كليد بهشته. 2_قهركه مي كنند زود آشتي مي كنند چون كينه ندارند. 3_چيزي كه مي سازند زود خراب مي كنند چون به دنيا دلبستگي ندارند 4_با خاك بازي مي كنند چون تكبر ندارند. 5_خوراكي كه دارند زود مي خورند و براي فردا نگه نمي دارند چون آرزوهاي دراز ندارن ...
5 مرداد 1390
14277 0 32 ادامه مطلب

آنیسای ناز من

آنیسا بین این همه حباب آنیسا در حال بوسیدن دوست خوبش رادین کوچولو در تاریخ بیستم خردادماه سال 90 خونه خاله مینا الهی که زنده باشین .همیشه پاینده باشین ...
4 مرداد 1390

همنفس

  سلام همنفسم .سلام همسفر کوچولوی من توی تک تک لحظه های زندگیم آنیسای نازم این روزها فضای خونه پرشده از صدای قشنگت ونشونه های شیطنت هایت در گوشه گوشه خونه نمایانه .چه قدر در کنار تو آرام وشادم هر صبح با لبخند زیبایت از خواب بیدار میشوم وبوسه های گرمت در طول روز انرژی وصف ناپذیری را به من هدیه میکنند .کودکم. خوشحالم که مادر شدم ولذت مادر بودن را تجربه میکنم .تمام وقتم را پر کرده ای و همدم ثانیه به ثانیه زندگی ام شده ای .به اندازه تمام آسمانها وزمین وتمام ستاره ها دوستت دارم من هم قدم به قدم در کنار پاهای کوچکت گام برمیدارم تا مبادا خاری در پایت فرو رود وطوفان زندگی قامت نحیفت را خم کند تا تو بزرگ ش...
1 مرداد 1390